جدول جو
جدول جو

معنی ماده وان - جستجوی لغت در جدول جو

ماده وان
(یَ)
دهی به چهار فرسخی مغرب شهر داراب. (از فارسنامۀ ناصری ص 202)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاره وان
تصویر پاره وان
(پسرانه)
بانک (نگارش کردی: پارهوان)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پاده بان
تصویر پاده بان
گله بان، شبان، چوپان، نگهبان، پاسبان
فرهنگ فارسی عمید
(دَ)
قریه ای است به شش فرسنگ ونیمی جنوب شهر خفر. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ)
چون مرده. بی حس و حرکت:
گر چه کفن سفید یک چند
بر سبزه مرده سان برافکند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خَ / خِ لَوَ)
زنی که همه دختر زاید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ماده زاینده. مئناث
لغت نامه دهخدا
(مُ دَ / دِ)
چون مرده. مانند مرده. ساکت و ساکن. خموش. و بی حرکت:
خمش کن مرده وار ای دل ازیرا
به هستی متهم ما زین زبانیم.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(دی دَ / دِ)
مرکّب از: دیده + وان = بان، دیدوان. دیدبان. دیده بان. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گُ سِ دَ / دِ)
آنکه در خواندن تکلف نکند. (بهار عجم) (آنندراج) :
در دل نغمه چون ز پرکاری
ناله ای بس به ساده خوانی کرد.
ظهوری (از بهارعجم و آنندراج).
بلبل که یکی بوده و بزمزمه هزار گشته زیادش از سیمرغ می شمارد و قمری را به همان ساده خوانیش بر نقش پر طاوس ترجیح میدهد. (ظهوری از بهار عجم و آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ)
گله بان. شبان. چوپان، پاسبان. نگاهبان
لغت نامه دهخدا
(دَ وَ)
درد و تهمت بر (؟) بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 162) :
از همه نیکی و خوبی دارد او
ماده ور بر کار خویش ار دارد او (؟).
رودکی (از لغت فرس ایضاً).
چنین است در لغت فرس و صورت درست کلمه و نیز معنی آن بدرستی معلوم نشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از ماده واگن
تصویر ماده واگن
ماتک واگن ماتک تبهگن
فرهنگ لغت هوشیار
مانندمرده همچون میت: خمش کن مرده وار ای دل، ازیرا بهستی متهم مازین زبانیم. (دیوان کبیر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماده خاص
تصویر ماده خاص
ماتک اوازیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماده عام
تصویر ماده عام
ماتک امرکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماهه دان
تصویر ماهه دان
حوض آبگیر: در میان سرای ماهی دان آب روان از آن جانب بیرون میامد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساده خوان
تصویر ساده خوان
آنکه در آواز خواندن تکلف نکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاده بان
تصویر پاده بان
گله بان چوپان شبان، پاسبان نگاهبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاده بان
تصویر پاده بان
گله بان، چوپان، پاسبان، نگاهبان
فرهنگ فارسی معین
سایه بان
فرهنگ گویش مازندرانی
نیمه جان
فرهنگ گویش مازندرانی